عمو نوروز دید این شب عیدی حوصله ندارد بکوبد برود آن ور دنیا دیدن ننه سرما، با آن خروپف و آن دندان مصنوعی و آن چارقد از مد افتاده و آن مشک و عنبر شابدولعظیمی اش. این بود که دور از چشم پلیس امنیت اخلاقی فضای مجازی، یک پیام تبریک نوروزی همراه با مخلٌفات تصویری توی فیس بوک ننه سرما گذاشت و پی دوستان جدیدش رفت. اما بشنوید از ننه سرما که بر خلاف مردهای بیفکر بیمسئولیت که شب عیدی به جای این که باری از دوش زنان ستمکشیده و زحمتکش بردارند، پای فضای مخرٌب اینترنت مینشینند و برای این و آن پیام تبریک می گذارند، انقدر سرگرم کارهای شب عید بود که وقت نکرد یک تک پا برود و حداقل پیغام - پسغامهای فیس بوکش را نگاه کند... البته اینترنت لاک پشتی هم بی تاثیر نبود... جانم برایتان بگوید، ننه سرما از همه جا بی خبر طبق معمول سنواتی، روز اول بهار، صبح زود پاشد، جایش را جمع کرد، و بعد از خانه تکانی و آب و جاروی حیاط، سر و دست و پایش را حنای مفصلی گذاشت. هفت قلم آرایش کرد و یل ترمه و تنبان قرمز وشلیتۀ پرچینش را پوشید. مشک و عنبر زیادی به خودش زد. سفره هفت سین در یک سینی و هفت جور میوۀ خشک و نقل و نبات در سینی دیگرگذاشت. منقل آتش کرد و چشم بهراه عمو نوروز پای حوضچۀ فوّارهدار دم باغچه نشست. زمان گذشت و ساعت سه و بلکه چهار- پنج بار نواخت و ننه سرما از زور خستگی، چشمانش گرم شد و خوابش برد. بعد که بیدار شد دید که آفتاب پهن شده و سال نو آمده و هیچ چیز دست نخورده و خاکستر قلیان هم مثل سالهای پیش روی فرش نریخته است. با خودش گفت که چه عجب این مرد بالاخره شعورش رسید که تا به او تعارف نکرده اند دستش را توی سفره نبرد تا خوراکی بردارد وظرف کثیف کند و خانم جاافتادۀ محترمی چون او را دچار زحمتهای طاقت فرسایی نظیر شستن بشقاب شیرینی خوری سازد. بلند شد و فکر کرد چهکار کند تا سالهای بعدی هم عمونوروز آتش قلیانش را روی فرش نریزد... بهار آمده بود و داشت با شدٌت هر چه تمامتر برفها را نقطه چین می کرد و مثل خروس بی محل، روز میلاد اقاقیها را در وانفسای گرانی پسته و بادام، جشن می گرفت. در کوچه نسیم بهاری می وزید و بوی اقاقیها و بنفشهها و کودهای انسانی و حیوانی و گازوئیل و زباله را به مشام ننه سرما سرازیر میساخت و آرام و قرار را از او میگرفت...
(انتشار یافته در نشریه ویژۀ بیماران اماس(اسمش یادم نیست)!)
نظرات (1)
درود
سال نو مبارک
سالی پر از نور و عطر و رنگ برایتان آرزومندیم
Posted by بانوی نیمه شب | March 27, 2015 12:51 PM