"مکبت" اوژن یونسکو هجویهای است بر "مکبث" شکسپیر، یک نمایشنامه تراژدی-کمدی که چندان هم معروف نیست و من پریروز برای پر کردن یکی دو ساعت وقت سرگردان اتفاقی سراغش رفتم. وقتی میخواندمش با خودم میگفتم چقدر باب دندان ماست و ظاهراً یکی دوبار در همین سالها اجرا شده... موضوعش چرخه قدرت است که تکرار میشود و چرخه سرکوب و انقلاب است که تاریخ بشریت را میسازد و سرکوبشده وقتی به قدرت میرسد در نقش سرکوبگر ظاهر میشود تا خدای ناکرده این چرخه از حرکت بازنایستد!...اینجاست که "ماکل" که به خونخواهی پدر، شاه (مکبت) را میکشد و بر تخت سلطنت مینشیند، میگوید:
- در قیاس با پادشاهی که من باشم، صد رحمت به مکبت!
تا از زبان مکبت این عبارت جاری شود که:
- آی دیوانه جهانا که در آن بهترینها، بدترینِ بدانند!...