گل گلدون :ویدئو کلیپ انتخاباتی
June 05, 2005 | یکشنبه، 15 خردادماه 1384

نمی خواستم دیگر مطلب انتخاباتی بنویسم ولی حیفم آمد(!) این مطلب را که برای ماهنامه گل آقا نوشته ام اینجا نگذارم:
نمای دور از یک بیابان تو خالی در کویر لوت.نمای نزدیک از یک گلدان گل شمعدانی که به سبک سریالهای رمانتیک آبگوشتی تلویزیون از نقطه نامعلومی در آسمان سقوط می کند.نمای نزدیک از دستی که به سرش می زند و بر عمق این فاجعه زیست محیطی تاکید می کند. صدایی می خواند:

گل گلدون من شکسته در باد....تو بیا تا دلم نکرده فریاد...
نمای نزدیک از یک یقه که دارد از هر طرف توسط گروه کثیری از اقشار همیشه در صحنه کشیده می شود،تا آنجا که ماموران آتش نشانی،علی رغم مخالفت کارگردان،مجبور می شوند مداخله کنند.افکت مربوط به فریاد دل یکی از حضار.نمای نزدیک از صورت هاشمی رفسنجانی که با شنیدن نوای فوق،سرش را به علامت تایید تکان داده،با قیافه ای در هم،دارویی تلخ را از جیب بغلش در آورده،و می نوشد و با استقبال حضار مواجه می شود که برایش کف می زنند .خواننده می خواند:

گل شب بو دیگه شب بو نمیده...
دوربین با عجله حرکت می کند و به یکی از میادین تهران می رود و زوم می شود روی دست یک زالوی اقتصادی که یک گل شب بو را در ملا عام از وسط میدان می چیند و رو به دوربین پوزخند می زند ولی چند مامور انتظامی ، در حالی که همنوا با خواننده می خوانند:

...کی گل شب بو رو از شاخه چیده...،به طرف فرد مذکور رفته ،نامبرده را به سزای اعمال ننگین خود می رسانند.در پس زمینه، نمای دور از قالیباف نمودار می شود که به سبک پری مهربون با لباسی سراپا سفید دارد برای گلها و پرنده ها دست تکان می دهد.در همین حال ، کارگردان که مایل نیست مهر هواداری از دخالت نظامیان یا کاندیدای خاصی به او یخورد،دستور کات می دهد و دوربین بلاتکلیف روی آسمان زوم می شود. خواننده می خواند:

گوشه آسمون،پر رنگین کمون....من مثل تاریکی،تو مثل مهتاب
کاندیداها به طریقه اسلوموشن از گوشه آسمان مثل رحمت الهی به زمین نازل می شوند،در حالی که روی صورتشان نور افکن کار گذاشته شده است و مردم در تاریکی،با دهان باز و چشمان متحیر، شاهد این صحنه پرشکوه هستند.در این فضای غریب،خواننده می خواند:

اگه باد از سر زلف تو نگذره...من میرم گم میشم تو جنگل خواب
کاندیداها شروع می کنند به حرف زدن و حرفهایشان مثل باد هوا از روی سرشان حرکت کرده ، به آسمان هفتم می رود و مردم که کار و زندگیشان را گذاشته اند و دارند گوش می دهند،کم کم خوابشان گرفته-ترجیح می دهند خودشان را گم و گور کنند و بروند سراغ خانه و زندگیشان(نمای نزدیک از فرار مردم).
در همین حال،کارگردان که احساس می کند با نمایش این صحنه،ممکن است مشارکت حداکثری مردم به شیوه مذبوحانه ای زیر سوال برود،در راستای ترغیب سیل خروشان اقیانوس مردمی به شرکت فعال در انتخابات،صحنه بعدی را می چیند.خواننده می خواند:

گل گلدون من،ماه ایوون من...از تو تنها شدم،چو ماهی درآب
همگام با این نوا،لاریجانی مثل ماه که به ایوان می آید،پشت تریبون می رود(نمای نزدیک از ماه و سپس مونتاژ روی صورت لاریجانی)سپس در رابطه با هوای تازه و امید و گلستان کردن دنیا سخنرانی کرده،به خاطر مشکلات معیشتی مردم سرشک غم به زمین می افشاند(نمای نزدیک از سرشک غم نامبرده).مردم که در پایین ایستاده اند و مثل ماهی که از آب جدا مانده در تکاپو هستند و در شوق وصل کاندیدای مذکور برای ریاست جمهوری،می سوزند و جلزولز می نمایند،نامبرده را تشویق نموده،برایش ضمن رعایت کلیه موازین،سینه چاک می دهند و تهیه کننده قول می دهد که در کلیه کانالهای سیما و روزنامه جام جم نشانشان بدهد.سپس به خاطر از بین بردن شائبه برخورد جناحی،کارگردان دستور کات می دهد و صحنه بعدی می آید.خواننده می خواند:

گل هر آرزو،رفته از رنگ و بو...من شدم رودخونه،دلم یه مرداب
دوربین زوم می کند روی قیمتهای میوه.نمای نزدیک از یک آسیب پذیر آرزو به دل همیشه در صحنه که دارد آه می کشد و گل پرپر می کند و می اندازد زیر پا.نمای نزدیک از چهره مامور شهرداری که یقه مرد مذکور را می گیرد و با توپ و تشر به او می گوید:"عمو!مگه مرض داری؟" سپس نامبرده را به سمت سیل خروشان مردم در خیابان هدایت می کند که داخل اتومبیلها بوق می زنند و عرق می ریزند و بد و بیراه می گویند و دل همه شان مثل مرداب است.آنگاه دوربین که به نظر می رسد دارد زیادی حاشیه روی می کند تا آنجا که حوصله بیننده محترم سر رفته و امکان دارد بزند کانال دیگر،دوباره در راستای طرح و وعده حل مشکلات معیشتی مردئم،به صحنه انتخابات می رود.خواننده می خواند:

آسمون آبی می شه،اما گل خورشید...رو شاخه های بید،دلش می گیره
همزمان احمدی نژاد به میدان آمده،به آسمان آّبی اشاره می کند که ناگهان گل خورشید مثل گل آفتابگردان روی شانه هایش که موهای وی مثل بید به اطراف آن ریخته،طلوع می کند و احمدی نژاد برای دوربین دست تکان می دهد و دلش را می گیرد و می خندد.کارگردان که انتظار چنین حرکتی را از یک کاندیدای ارزشی اصولگرا ندارد،با عجله دستور کات داده،صحنه بلادرنگ عوض می شود.خواننده می خواند:

دره مهتابی می شه،اما گل مهتاب...از برکه های آب،بالا نمی ره
نمای نزدیک از معین که داخل دره مربوط به کف مطالبات مردمی گیر کرده،به بالا اشاره می کند اما از آنجا که واقعیات سیاسی جامعه،مانع رشد سریع حرکت اصلاحات شده و اصلاحات تدریجی را ایبجاب می کند،در راستای عدم پاسخگویی جریان اصلاح طلبی به مطالبات مردم،گل مهتاب نیز هر چه زور می زند نمی تواند از برکه های آب بالا بیاید.بنابراین هی سر می خورد و به دره مهتاب سقوط می کند.نمای نزدیک از معین که ایستاده و حیران و سرگردان ، به اطراف نگاه می کند که ناگهان متوجه دوربین شده ، دست تکان می دهد .خواننده می خواند:

تو که دست تکون می دی، به ستاره جون می دی....می شکفه،گل از گل باغ
در همین حال کروبی که دسته های پنجاه هزار تومانی دستش است،با ژستی کدخدا منشانه،به میان اقیانوس خروشان مردم رفته،در صورت ارائه شناسنامه و دفترچه بسیج،در راستای وعده های انتخاباتی،به کلیه کسانی که بالای 18 سال سن دارند،در ساعات اداری،پول تحویل می دهد.دوربین زوم می شود بالای سر کروبی که ستاره ها دانه به دانه به تکاپو می افتند و گلها می شکفند و دنیا گلستان و بهشت برین می شودو از لحاظ رفاه اقتصادی تا آسمان هفتم می رود(نمای نزدیک از آسمان هفتم.) سپس کروبی ،همان جور ایستاده،در حالت یک لنگه پا(از زور خستگی)،چشمانش را بسته و خواننده می خواند:

وقتی چشمات هم میاد،دو ستاره کم میاد....می سوزه،شقایق از داغ
نمای دور از کاندیداها که در دشتی پر شقایق میان محافظانشان حرکت می کنند و دست تکان می دهند و به سمت پاجروهای شیشه سیاهی که پشت سر هم پارک شده ، حرکت می کنند و به سمت سرنوشت نامعلومی رهسپار می گردند.دشت پر از شقایق یکدفعه داغ می کند و می سوزد و صدای کمک فیلمبردار می آید که می گوید:بابا!دوربین سوخت!خسته شدیم،جماعت هم خوابشان گرفت،تمو م نشد؟!...
کارگردان می گوید:
-کات...