چگونه پست مدرن بنویسیم
August 01, 2005 | دوشنبه، 10 مردادماه 1384


1-مطلبی که برای شرق جمعه گذشته نوشته ام
شما چه بخواهيد و چه نخواهيد چه سواد داشته باشيد و چه نداشته باشيد چه زبان شناسى و سبك شناسى و ديگرشناسى هاى دنيا و مافى ها را بدانيد و چه ندانيد، مى توانيد پست مدرن بنويسيد و حرف بزنيد. چنانچه يك نويسنده پست مدرن آلاباسامايى از جزاير هاوايى در رساله معروف خود با عنوان «المعنا فى بطن العبارات القلمبه و السلمبه» در رويكردى هرمنوتيزه شده از مكبث شكسپير مى گويد: «حرفت را بر زبان بياور، هرچند خواننده از آن سر در نياورد و بر پدر مردم آزار بد و بيراه نثار كند.»
آنچه نويسندگان معاصر پست مدرن روى آن اتفاق نظر دارند و آن را به نويسندگان تازه كار توصيه مى كنند توجه به بار معنايى و مفهومى واژگان در رويكرد هنجارشكن به پديدارها و رد نظر حسودان مغرض بى سواد بى فرهنگ كنسرواتيست است كه همه چيز را به غلط املايى و انشايى ارجاع مى دهند. فارغ از ارجاعات بين متنى در خوانش هر مطلبى به دنبال معنا و مفهوم آن مى گردند و در يك پروسه ابژكتيويستى فراحسى شايع مى كنند كه كلمات موقع حروفچينى جابه جا شده است. در هر حال اگر مى خواهيد پست مدرن باشيد و به شيوه پست مدرن بنويسيد به اين نكات توجه كنيد:
۱- براى نزديكى عميق و دقيق به مفهوم پست مدرنيسم در مقالات خود تا مى توانيد قلمبه- سلمبه بنويسيد. بايد توجه داشته باشيد كه روشن و واضح و ساده نويسى امر منسوخى است كه از عصر حجر معمول شده و تا پايان دوره مدرنيسم تداوم يافته و از اين رو پديده اى ارتجاعى به شمار مى آيد. چنانچه ميشل فوكو و رولان بارت و اميد مهرگان و ژاك دريدا در مقاله مشتركى با عنوان «ارجاعات بينامتنانه سوبژكتيويته هردمبيولوژيك شناخت شناسيك» كه كانديداى جايزه صلح نوبل در بخش سخن پست مدرن شده است مى نويسند: «موارد بالا تائيد مى شود.» از اين رو تا مى توانيد موضوع را بپيچانيد تا خواننده را با خود در لذت گشتن و عرق ريختن و خستگى ذهن و روح و دست و پا و بقيه اعضا و جوارح شريك سازيد. مطمئن باشيد هر خواننده منصف و پركارى اين روزها از سر و كله زدن با يك متن سنگين و ثقيل و عجيب و غريب لذت مى برد و اگر دست آخر هم چيز دندان گيرى از خوانش متن دستش نيايد دچار شوقى زائد الوصف مى شود. البته ممكن است مخاطب ساده و عوام و نادان و ناآگاه بعد از دوبار سه بار و هزار بار خواندن مطلب و سردرنياوردن از آن خسته بشود و برود پى كار و زندگى اش. بديهى است كه نامبرده درك درست و روشنى از پست مدرنيسم نداشته و در روابط ساده و ابتدايى زبانى پست پيشا مدرنيته عصر دايناسورها دست و پا مى زند. فرض كنيم شما بخواهيد بنويسيد: «بقيه اش بماند براى بعد.» اين واژگان حس خنثى را در خواننده برمى انگيزد كه نمايانگر فهم و كمالات والاى شما نيست و در محاورات پيش پا افتاده خودروهاى بزرگ جمعى و خودروهاى كوچك فردى و تاكسى ها كاركرد دارد درحالى كه شما يك نويسنده فرهيخته پست مدرن بوده و لازم است اين جمله را با كمى پيش و پس در يك فرايند معناگزينى خوب ورز داده، عبارات را خوب با هم مخلوط كرده تا مى توانيد عمل بياوريد.
مثلاً مى توانيد به جاى بقيه اش بماند براى بعد بنويسيد: «سويه غايتمندانه جهان متن در يك رويكرد تبيين افق دلالت گون معنايى به تعويق خواهد افتاد.» خواهيد ديد كه هر خواننده منصف و انديشمندى با خواندن عبارت فوق سر شوق آمده و شما را روى سرش حلوا حلوا كرده بى صبرانه براى مطالعه بقيه مطلب شما لحظه شمارى مى كند مگر اينكه آدم بى شعورى باشد. ۲- در اسرع وقت يك فرهنگ واژگان پست مدرن براى خودتان تهيه كنيد تا به جاى لغات پيش پا افتاده آنها را به كار ببريد. براى اين كار شما به مصالح زير احتياج داريد.
الف- تعدادى پيشوند به مقدار لازم (مثل: پيشا، پسا، بينا و غيره)
ب- تعدادى لغت من درآوردى يا ديگر درآوردى به اندازه كافى
ج- تعدادى پسوند حرفى يا كلمه اى براى چسباندن ته عبارات (مثل حرف ك)
د- تعدادى نام فيلسوف و انديشمند و زبان شناس و شهروند معاصر به عنوان چاشنى.
به ياد داشته باشيد كه كليه بايدها و نبايدها و كاست ها و قاعده هاى نحوى و زبانى كه از دوران انسان نئاندرتال تا به حال وضع شده اند از درجه اعتبار ساقط بوده و وظيفه تاريخى شما ايجاب مى كند كه پنبه مفهوم را در سخن از بيخ و بن بزنيد و افقى بگشاييد به سمت عبارات نامفهوم و دور از ذهن تا بتوانيد معناى نهايى متن را به تاخير انداخته، تاويل پذيرى را به حداكثر رسانده، بحران معنا را در سايه كشاندن افقى به معناهاى بى شمار، هرچه بيشتر دامن بزنيد تا خواننده هيچ از آن سردرنياورده فكر نكند موضوع به همين سادگى ها است.
۳- طبق يك قاعده قانونمند فرامتنى هرمنوتيزه شده براى انتقال ذهنيت خود، بى خود و بى جهت زور نزنيد. مخاطب شما چشمش كور، دنده اش نرم، خودش يك كارى مى كند. به ياد داشته باشيد كه يك انديشمند بزرگ معاصر مى گويد: «يك نويسنده پست مدرن با يك دست گهواره فهم بشرى را تكان مى دهد و با دست ديگر پيچ آن را سفت مى كند. پس براى ارتقاى سطح دانش بشرى تا مى توانيد پيچيده بنويسيد.»

2- بعضی از وبلاگهای طنز حاوی نگاه جدید به پدیده های اطرافند.آخرین پست چکش در میخ با عنوان نتیجه از آن جمله است.