info at bbgoal.com
rouyasadr at yahoo.com

Powered & Hosted by Gardoon




آقای صلاحی!نسیم سحری شما،دل پاره ما را چند می خرد؟!
October 04, 2006 | چهارشنبه، 12 مهرماه 1385

آقای صلاحی!نسیم سحری شما،دل پاره ما را چند می خرد؟!...
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
می بخشید آقای صلاحی...خیلی باید ببخشید...دارم می نویسم...می نویسم و خط می زنم و بر بد زمانه و طنز می گریم....نمی توانم بنویسم.آقای صلاحی،من مثل شما شاعر نیستم،و هیچوقت نبوده ام.کلمات از دستم در می روند و از ذهنم فرار می کنند.و نمی دانم در رثای عزیزی که به توانایی اش در بکارگیری استادانه کلمات و نشاندن هنرمندانه مفهوم بر آنها همیشه غبطه می خوردم،چه بنویسم که سزاوارش باشد؟
شما،می گفتید که شعر،دغدغه اصلی شماست و متواضعانه اضافه می کردید که طنز برایتان بیشتر تفنن است.با این حال،طنز و شعر،و طنز و ادبیات ناب چنان در آثار شما ممزوج و در هم آمیخته بودند و طنزشما،چنان رنگی از نگاه شاعرانه داشت و با شعر گره خورده بودکه جدایی ناپذیر می نمود.طنز شما،با تراژدی پیوند می خورد ،عمق می یافت و آیینه ای می شد از طنز-تراژدی که در آنیم،و با نگارش سهل ممتنع و بی ادعا و برکنار از تصنع و پیچیدگی به اوج می رسید ...اما نقش شما در ارتقای سطح طنز امروز و بازتعریف آن به عنوان اثر ادبی(یعنی آنچه در سالهای دهه 60 در دنیای سخن انجام دادید)همه آن چیزی نیست که برای ما،نسل بعد از خود به ودیعت گذاشتید...طنز شما،آیینه وجود خود شما بود:متواضع وبی ادعا و در عین حال عمیق ،با رافتی که کمتر می آزرد و بیشتر بذر مهر می کاشت و با سرخوشی و رندی بدور از کینه جویی و عصبیت ،آنچه باید یک طنز نویس باشد.می گفتید تا آدم از خودش فاصله نگیرد،نمی تواند طنز بنویسد(نقل به مضمون)
واما آقای صلاحی عزیز!حالا ما،چه بگوییم؟ما،نمایندگان نسلی که شاهد از دست دادن زودهنگام
عزیزانی هستیم که با دلگرمی به حضور آنها می توانستیم بر زمین و زمان خنده بزنیم و بنویسیم...
نسیم سحری شما،دل پاره ما را چند می خرد؟!.

-------------------------------------------------------------------------------------------


توضیح ضروری:مطلبی را که خواهید خواند نوشته بودم و تازه در صفحه گذاشته بودم که خبراز دست رفتن آن عزیز بر سرم آوار شد...به احترام او که طنز را دوست داشت،از صفحه برنمی دارمش...

محکومیت سلحشورانه!
^^^^^^^^^^
در پی انتشار نامه معروف در زمینه پذیرش قطعنامه،گفت و گویی با یکی از مقامات انجام داده ایم که نظر شما را به آن جلب می کنیم...
- نظر شما در زمینه انتشار این نامه از سوی آقای هاشمی چیست؟
- خوب،این نامه همانطوری که خانم رجبی و برادرانمان در کیهان و رسالت به ما خبر داده اند،جزو اسناد طبقه بندی شده و محرمانه نظام بوده،و انتشار آن به گفته همین عزیزان،زشت و ناپسند و غیر قابل توجیه است.
- ولی این نامه که پیش از این میان مسئولان و نمایندگان قرائت شده بود؟
- بله،ولی همانطور که برادرمان آقای الهام هم اشاره کردند،این عمل میان مسئولان انجام گرفته و اعلام آن برای مردم مناسب نبود چون مردم توانمند و سترگ و بزرگ ما،اصولا نیازی به دانستن اطلاعات ندارند و خوشبختانه شعورشان نمی رسد و به گفته همان برادرعزیزمان ،دیدیم که ملت بزرگ ایران در زمان جنگ با اراده مستحکم خود چطوری جوانهایشان را دودستی تقدیم کردند و بعد از پذیرش قطعنامه هم اقناع شدند و رفتند پی کارشان و بیخودی چون و چرا نکردند.
- حالا به نظر شما،هدف از انتشار نامه چه بود؟
- همانطور که خانم رجبی فرمودند،این نامه،با هدف تحت الشعاع قرار دادن دستاوردهای سترگ دیپلماتیک سفر معجزه بزرگ هزاره سوم به نیویورک صورت گرفته است.استراتزیک های دیگری که پخش کنندگان نامه تعقیب می کنند و خانم رجبی هم اشاره کردند،این است که می خواهند ملت را از جنگ هراسان کنند و ارزش زدایی کنند و سرمایه سالاری کنند وبا تحلیل های خردگرایانه، ارزشهای والا را از بیخ زیر سوال ببرند،غافل از این که ملت بزرگ ایران ارزشهای والا را از قراری که به ما اطلاع داده اند،همچین سفت و سخت چسبیده و به فرموده مقام عظمای ریاست جمهوری،دارد به ارزشهای رشادت طلبی و شهادت طلبی می رسد و از جنگ هیچ هراسی ندارد و همه ملت بزرگ و عزیز حاضر است کشته شود تا ما بتوانیم حکومت کنیم...
- آیا به نظر شما زمان آن نرسیده است که تجربه جنگ هشت ساله،از منظر ملی و فراجناحی و بی طرفانه بررسی شود،کاری که همه دنیا در مورد اتفاقات کشورشان می کنند؟
- اولاهمه دنیا غلط می کند.ثانیا اصولا این کار،کار خوبی است و ما استقبال می کنیم که در راستای باز آفرینی روحیه ایستادگی ملت،آن طور که خدای ناکرده هیچ مویی نتواند درز آن داخل شود،ارزشهای دوران دفاع مقدس را تحلیل کنیم و جنگ اصولا چیز خوبی است و هیچ شائبه ای در آن نیست و ما استقبال می کنیم...
- آیا انتشار این نامه،کلیت جنگ را از یک تاریخی به بعد زیر سوال نمی برد؟
- نخیر.چون همانطور که برادرمان شریعتمداری در کیهان فرمودند،پذیرش صلح،استراتژِی امام نبود...و ما همینجا تاکید می کنیم که استراتژِی امام و انقلاب یک چیز دیگری بود که فقط ما شعورمان به آن می رسد و مردم ما هم خوشبختانه روحیه ایستادگی دارند و از قراری که برادرمان الهام در مصاحبه ای به ما گزارش دادند، دیدیم که بعد از پذیرش قطعنامه و تمام شدن جنگ،چطور همه به جبهه ها ی غرب و جنوب شرکت کردند و در مقابل تهاجم دشمن ایستادند .این نشان داد که ویزگی مردم ما،بعد از قطعنامه تغییری نکرد و بلکه قوی تر شد. و مردم با همان شور و شوق،رفتند جبهه.
- از این که به سوالات ما جواب دادید ممنونیم.
- ما هم همینطور..