سالهاست که هر چه مسئولین محترم زور می زنند،موفق نمی شوند فرهنگ کتابخوانی را آنطور که باید و شاید نهادینه کنند.این است که ما فکر کردیم حالا که هفته کتاب است،به سهم خودمان چند راهکار عمده و خرده برای تعمیق فرهنگ کتابخوانی ارائه بدهیم.خدا را چه دیده اید؟!شاید موثر افتاد:
*کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس،فهرستی از کتابهای مساله دارکه در زمان دولت قبلی چاپ شده است تهیه کند و در اختیار ملت شریف و غیور قرار دهد.هر چه فهرست عریض و طویل تر باشد،بازار فروش کتاب گرم تر می شود.
*در هر رستوران و ساندویچ فروشی،غرفه فروش کتاب دائر کنند و مشتریان مجبور باشند با هر ساندویچ یا پرس غذا،یک کتاب بخرند.در این صورت کتابها تیراژ میلیونی پیدا می کند.
*رضا رهگذر برنامه نقد کتابش را دوباره در تلویزیون راه بیاندازد و به هر کتابی که می خواهد مردم بخوانند و تیراژ بالا پیدا کند،بد و بیراه بگوید.
*از هدیه تهرانی و حسین رضازاده بخواهیم که بر کتابهایمان مقدمه بنویسند.(این را از احمد رضا احمدی کش رفتم.)
*پدیدآورندگان کتاب،کماکان در تنگنا قرار گیرندتا بر اثر انواع و اقسام امراض(و در راس آن مرض نوشتن)...نهایتا کتابهایشان به چاپهای متعدد برسد. چون در کشور گل و بلبل،یک نویسنده خوب،یک نویسنده مرده است و جا دارد نامش روی سر کلیه اقشار حلوا-حلوا شود.
*رییس جمهوردر مورد تعمیق فرهنگ کتابخوانی ،سخنرانی کند و راهکار ارائه دهد.تا یک هفته،موضوع همه پیامهای کوتاه،همه نشستهای دوستانه و خانوادگی و همه جوکها در این باره خواهد بود.(تبلیغ کتاب از این فراگیرتر؟)
*در دوبله فیلم ها،فرهنگ کتابخوانی را بگنجانند.مثلا اگر تا حالا وقتی بازیگران داخل بارجلوی پیشخوان می آمدند و می گفتند:"هی!بیلی!یه گیلاس شربت عرق بیدمشک لطفا"،الان بگویند:"برادر!آیا شما اینجا کتاب سازنده و ارزشی برای مطالعه دارید یا بزنم شل و پلت کنم؟!
*در فیلمهاو سریالهای داخلی،فرهنگ کتابخوانی را هر طور شده بگنجانند.مثلا:
روز-داخلی-یک مغازه کبابی
مشتری - داداش!پنج تا سیخ کباب می خوام با گوجه.
فروشنده - کباب نداریم،کتاب داریم.
مشتری(در حالی که دوربین روی رگهای برآمده گردنش زوم شده است) – می کشمت.
فروشنده (خونسرد) - چاییدی(کتابی ارزنده را از روی پیشخوان برمی دارد و می خواند(نوع و عنوان کتاب،منوط به کسب مجوز کتبی از اداره اماکن خواهد بود.))
نظرات (10)
اين فقرهي «تعميق» منو وايستونده نميذاره بقيهشو بخونم...
Posted by مرتضا | November 20, 2006 12:53 PM
سلام
بی بی عزیز نازنین خودم
ما نمیخواهیم کتابخون شیم ننه
همون قصه های شما برای ما کافیست و لالای گوش نوازت
کتاب چشم آدم را خراب میکنه گردن ارتروز میگیره کمر خم میشه نشنیدی میگن یارو از بس کتاب خوند خل شد اینم از اون کلکهای استعماری است که میخوان بجون این مردم بندازنن ننه تو خودت رو بکش کنار فردا از چشم تو نبینن
اصلا کتاب به چه دردی میخوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟/هان
اینهمه تو دانشگاه تهران درس خوندن چی شد شاه بردن عمامه آوردن این کتاب خونها
یگ جلسه مداحی ارزش میلیاردها کتاب را داره ما ملت سمعی هستیم نه بصری
گیرم که فهمیدیم دون خوان چی میگه؟یا صد سال تنهای منظورش چیه یا چه میدونم 100 تا از این دست کتابها خوندم بحال من جهان سومی ساکن توایران چه تاثیری داره که مدیران با پول نفت مدیریت میکنند و مردم با این وضع خو گرفتن و راحتن شما و من کک به جونمون افتاده که زندگیمون بهتر بشه بقیه ملت که راحت دارن زندگی میکنن و دارن عشق حال و صفا سیتی راه انداختن
سبز باشی بی بی
Posted by کتابخوان سلبق | November 20, 2006 3:30 PM
خیلی بلاگ باحالی میباشد، این بلاگ !
از همه چی باحالتر این بود که با این همه استفاده از تصاویر در طراحی قالب؛ انقدر استاندارد هست که توی Firefox به راحتی نمایش داده میشه. واقعا عالی...
موفق باشید
Posted by امیر | November 20, 2006 3:59 PM
فوق العاده بود خانوم صدر! اون دیالوگهای فیلمش منو کشته!
Posted by رضا | November 21, 2006 10:28 AM
ای کاش از کاتابهای معطل مانده در ارشاد و نویسندگان بیچاره که چشم به حق تالیف ناچیزشان دارند هم می گفتید
فی المثل این حقیر برای یافتن یک ناشر برای مجموعه داستانهایم ÷ای افزارم را÷اره کردم ام دریغ از ناشری زنده هر جا رفتم می گفتند : ما چند کتاب در ارشاد داریم و تا وضع آنها مشخص نشود نمی توانیم کتاب جدیدی قبول کنیم
Posted by سیاوش | November 21, 2006 12:34 PM
بايد ياد بگيرم مثل کلاغ ها باشم!
آنها می دانند چطور بدون اينکه دوست داشته شوند ، راحت زندگی کنند.
کلاق سفید
Posted by کلاق سفید.... | November 24, 2006 7:10 PM
من خودم کتاب های مربوط به جن گیری را دوست دارم. دوست دارم بیشتر نظریه بدهم تا اینکه نظری دیگران را بخوانم. به همین دلیل کتاب های جن گیری دیگران را نمی خوانم. بلکه می خواستم بنویسم. حالا که نمی شود. دلم می خواهد نقد بر جن گیری دیگران بنویسم. ولی اصولا اجنه همه جا را پر کرده اند. و تخم جن ها دنبال بیشتر کردن پول و موقعیت.
Posted by خسرو | November 24, 2006 9:51 PM
salam.man sorkhosefidam.mer30 ke oomadin va khundin.dar morede kalamate na motaaraf ham bayad begam tuye site man inha moshtari dare.amma nagoftid khub minevisam ya na?ya haddeaghal begid aslan tanz nevis hastam ya na? man inha ra mikhastam befahmam.va chon shoma ostad budin azatun dar khast kardam.khahesh mikonam 2bare tashrif biarin va baad az khundan dastan jadid nazar bedin
mer30 bye
Posted by sorkhosefid | November 25, 2006 8:53 AM
mishe be moriyane ha ham savad yad dad
Posted by arjang hatami | November 25, 2006 2:24 PM
بی بی جان:
از شما خانم فرهیخته و دانشمند بعید است که چشمتان را روی واقعیت ببندید وچنین رهنمودهای مشکلی ارائه بفرمائید.عنقریب که دولت مهرورزمان پول نفت را سر سفره مردم اورد و جیب همه شان بسلامتی پر شد مشکل کتاب نخواندنشان هم مثل بقیه مشکل ها خودش حل می شود می رود پی کارش.فعلا خانه نشینی بی بی از بی چادری است.(مثل عرض کردم.شما به خودتان نگیرید)
Posted by گ-ع | November 29, 2006 9:39 AM