شباهت مجازات فاسدان با پاک کردن پلههای ساختمان: هر دو اگر از بالاییها شروع نشوند بیفایده یا نمایشیاند.
شباهت تملق با اودکلن: استفاده از هر دو حس خوبی را به مخاطب میدهد ولی هیچکدام نمیتوانند بوی کثافت و لجن را بپوشانند.
شباهت مسئول حکومتی با رهبر ارکستر: هردو موقع انجام مسئولیت، به مردم پشت میکنند.
شباهت قانون با کودکان: هردو در برابر بزرگترها باید سکوت اختیار کنند.
شباهت قانون با ازدواج: در اجرای هردو، اجازۀ بزرگترها شرط است.
شباهت ازدواج با فعالیت سیاسی: در هردو اگر ابتدا خیلی در باغ سبز نشان دهید و نظر مخاطب را با وعدههای بزرگ
جلب کنید، شارلاتانید.
شباهت آپاندیس با افکار عمومی: هردو اگر فعال نباشند، به آنها چندان نیازی حس نمیشود ولی اگر ملتهب شوند خطرناکاند و برای جلوگیری از اثرات ویرانگرشان «خیلیها» عمل حذف را توصیه میکنند.
شباهت وعدههای انتخاباتی با ترک سیگار: ادعای انجام هردو راحت است ولی نمیشود انتظار داشت که عملی شوند.
شباهت قطار با حکومت توتالیتر: اگر در برابر حرکت هردو بایستید نابود خواهید شد.
شباهت گله با حکومت توتالیتر: در هردو مجبورید تابع سرپرست گله باشید و اگر بخواهید راه دلبخواهی را بروید نهایتاً توسط گرگها پاره خواهید شد.
شباهت انقلاب با عشق: هردو حاصل تَوَهُمی هستند که بعدها، بهمرور رفع میشود و «عجب غلطی کردم» جایش را میگیرد. (شعر نظیر از رضا براهنی: یادت صبحانهای است که در روز اول انقلاب خوردم...)