-جمهوری اسلامی دارای دیدگاه ویژه ای نسبت به مدیریت عالم است که نگاههای بر اساس امید و عدالت است.می توان از مبانی مشترکی که بین بشریت وجود دارد و خوش بینی نسبت به آینده در جهت نزدیکی به دولتها و ملت ها بر اساس مبانی مشترک سخن گفت.ما،در این حوزه حرف های زیادی داریم و جهت گیری آن مبتنی بر عدالت جهانی است.
(از فرمایشات سخنگوی دولت،در توجیه دلیل ادغام موسسه گفت و گوی تمدنها در مرکز مطالعات جهانی شدن)
دیدگاه ویژه مدیریت عالم
من خوانده ام که یک مرکزی می آید.
یکی دیگر(حتی دیگرتر!)
یکی که مثل هیچکس نیست
یکی که دیدگاه ویژه مدیریت عالم تشریح می کند ،
تا توزیع سوخت و گاز و گرمایش و تخم مرغ بشریت تئوریزه شود
و گفت و گو تعطیل می کند،
تا نگاههای بر اساس امید وعدالت متبرج شود.
و شادی و خوشبینی نسبت به آینده-توسط تزریقجی ماهر،با سه سال سابقه کار
بدون درد و خونریزی
ودولت ها و ملت ها نزدیک می کند
و مبانی مشترک بشریت بر اساس سخن می گوید
و حوزه حرفهای زیاد می زند
و جهت گیری عدالت جهانی مبتنی می کند
و سهم ما را هم می دهد.
من خودم در روزنامه خوانده ام.
و کور شوم اگر دروغ بگویم...
نظرات (20)
سلام بی بی گل
مثل همیشه زدی تو خال
Posted by محمد جاوید | January 6, 2008 12:30 AM
حض برديم.
Posted by فاضل تركمن | January 6, 2008 12:34 AM
اومدم یه سر خونتون از کامنتی که بیشتر از رد بول انرژی زا بود و به من باااال داد تشکر کنم.
امیدوار تر قدم بعدی خود بر خواهم داشت .
Posted by علیرضا شاکرانه | January 6, 2008 1:51 AM
از : خدیجه سلطان بانو
ّبه : بی بی گل
موضوع : گفتگوی تمدن ها
یک چیزی ما در گذشته های دور فرمودیم و شما هم شنیدید یک چیزی هم الان میفرمایند آن را هم بشنوید بعد اگر از نظر شرعی مشکلی نداشت با دوستان ریتم بگیرید و بطور ریتمیک که لطمه ای به اصل گفتگوی تمدن ها هم نزند بفرمائید :
شنیدن کی بود مانند دیدن !!
اگر سهام عدالتتان هم رسید نوش جانتان و اگر احیانا نرسید بفرما آش و عین گذشتگان بهمین خیال باش !!
با احترامات عادلانه -خدیجه سلطان
Posted by خدیجه سلطان بانو | January 6, 2008 11:08 AM
خانم اجازه ؟ خانم این حسنی بیسوات میگوید اجازه میفرمائید ما هم یک انشای دیگرگونه در مورد آن مرکزی که میآید دیگرتری که میآید بنویسیم از فواید گوسفند که بهترتر است !!خانم اجازه ؟ خانم ما بهمراه این مملی از هر چیزی که تر باشد و تازه باشد که در مجموع میشود تر و تازه، خوشمان میآید بعد که خشک شد تازه ما خشکمان میزند که :
پس چی شد ؟!
Posted by منوچهر انتظار | January 6, 2008 11:30 AM
ما خواندیم و ماندیم !!خط شما هم کاملا خوانا بود ولکن مسئول امور خفیه نویسان ما اشارت دارد بر اینکه بیائید دست به دست هم دهیم و این چنین عاشقانه پدر همدیگر را در آوریم تا عبرت حاظران و ای بسا ناظران گردد!! تصمیم گیری در مورد این قبیل امور عاشقانه که گفتگو ندارد شاعر هم قبل از اینکه خللی در تصمیمات متخذه پیش آید پیش بینی های لازم را بعمل آورده و فرموده :
از عشق ما به هر سو در شهر گفتگوئیست
من عاشق تو هستم این گفتگو ندارد
Posted by محرمانه | January 6, 2008 12:43 PM
السلام علی ام الورده ( بی بی گل شاید )
به این شیخ سالخورده حق دهید که در این سند و سال و توجه به آن پایش که در داخل گور است وارد مسائل سیاسی نشود . لیک نیک می دانم که گفتگوی تمدن آن نباشد که بگووییم :
ما علاقه ای به دیدن قیافه های شما نداریم
حال این سخن را چه کس در کجا گفت مارا ربطی نباشد .
اصلا چرا جدیدا هر چه میشود به این بنده خدا گیر می دهند ؟
به او چه
به ما چه
Posted by شیخ عیسی ابو زید | January 6, 2008 4:58 PM
سلام اگه نظر به صورت خصوصی نیومده لطفا پاکش کنید ممنونم.موفق باشید
Posted by عکاسباشی | January 6, 2008 9:43 PM
سلام خانم صدر
همان كردند كه نبايد... همان كه نشايد سزاست!
خدا همان كند با آنان كه بايد... همان كه سزاست!
مگر نه اينست كه سخن بر سر كشك خاله و عدالت طالبه است؟؟ خدا همان عدالتي را برسرشان جاري سازد كه بايد...!!!
بگذريم...
چند وقتيه كه شما هم سايه تون سنگين شده. اونطرفا پيداتون نميشه... به هر حال...
خوش باشيد و شادزي
Posted by شيخ ابو امير(امير كريمي) | January 6, 2008 10:27 PM
دستت درد نکند بی بی جون، فوق العاده با مزه و زیبا بود...مخصوصن عبارت تا نگاههای براساس امید و عدالت متبرج شود که خیلی بکر بود و تئوریزه کردن تخم مرغ بشریت که حسابی چسبید.
با...اشتباه شده عمو جون به روزم.
همیشه شاد و طناز باشید.
Posted by علیرضا مجابی | January 7, 2008 12:04 PM
پرهایتان پاینده باد ...
Posted by فرشته مهر | January 7, 2008 10:53 PM
سلام خانم صدر، کامنت گیر وبلاگتون کار نمی کنه؟ پیغام منو نشون نمیده.
Posted by علیرضا مجابی | January 8, 2008 12:48 PM
نميدونم چرا كسي از اين 40-50 نفري كه در اتوبان و جاده قديم قزوين- زنجان كه عدهاي از انها بر اثر سرما و عده اي ديگر به خاطر لغزنده بودن جاده و تصادف بين اتوبوس ها كاميونها و خودروهاي سواري اتفاق افتاده و اجساد در جاده ها متلاشي شده و يخ زده صحبت نميكند
Posted by faridkhabaz | January 8, 2008 3:13 PM
مهم این است که جهت گیریهایمان مطابف با عدالت جهانی است...شما آدرس جهان رو دارید؟؟!!
Posted by کوچولو | January 8, 2008 4:18 PM
سلام .
کافه داستان : www.cafe-dastan.blogfa.com افتتاح شد ...
Posted by مجتبی آقابابایی | January 10, 2008 11:25 AM
سلام . ما به شبیم ! تشریف بیارید ...
Posted by حلقه ی باران | January 10, 2008 11:26 AM
سلام بی بی گل.احسنت!راستی خبر فوری رو شنیدین؟
تو سرمای دو سه شب پیش تهران چند نفر از مسئولین به رحمت خدا رفتن.
اصل خبر پیش منه.
Posted by تکین | January 10, 2008 5:04 PM
سلام خانم صدر عزیز
خوبی دوست هنرمند و نازنین؟
اگه لطف کنی و دوباره سری به حپاو بزنی خوشحال میشم .منتظر نظر ارزشمند شما هستم .
Posted by حپاو | January 11, 2008 4:45 PM
سلام
و مردی که همه چیز می دانست ناگاه بر آمد و گفت و من آنم که نامم بود الهام ...
Posted by باغبان جهنم | January 11, 2008 11:41 PM
ادغام در همه ی سطوح رایج شده حالا چه با فایده چه بی فایده! چه بی برنامه چه با برنامه! با هدف یا بی هدف! گذشته از ادغام نهاد های مختلف ادغام اخبار رو هم داریم چنان قاطی پاتی خبر به خورد مردم میدن نمی فهمند چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟( ما به چشممان هم اعتماد نمی کنیم چه رسد به روزنامه)
Posted by بهار | January 12, 2008 3:44 PM