ناباورانه شنیدیم که دکتر مسعود کیمیاگر هم رفته و به بزرگان حاضر در روی جلد تک شمارهی "گلآقا" که برای درگذشتش منتشر شده بود پیوستهاست. همان روجلدی که در آن، فرجیان، حالت، شاپور، جلی و گویا، روی ابر نشسته اند و فرجیان به صابری اشاره می کند که:"خب، تحریریه هفته نامهمان هم تکمیل شد." بعد از آن روجلدی، خیلی ها رفتند: پورثانی،گلستانی، صلاحی، احترامی، و دیگران... اگر قرار بود امروز آن روجلدی دوباره بازسازی شود، طراح، ابر، کم میآورد!
خبر درگذشت کیمیاگر را در سایتی خواندم با این تیتر:" متخصص معروف تغذیه و پای ثابت برنامه های خانوادۀ صدا و سیما درگذشت." خبر، میان خبرهای ورزشی و سینما و سیمایی گم شده بود. احتمالاً تنظیمکننده نمیدانسته طنز امروز یکی از پیشکسوتان صاحب سبکش را از دست داده، مراجعان به متخصص معروف تغذیه و مخاطبان رسانه های جمعی که جای خود دارد! کیمیاگر، از مهمترین و معروفترین چهرههای طنز مطبوعاتی معاصر در همکاری با توفیق و گلآقا بهشمار میرفت و در این میان به سبک خاص خودش رسیده بود: همان"فدوی " گلآقا که سالها با افاضاتش، مخاطب را در نکته سنجیهای ظریف و شیرینش شریک کرد و در داستان کوتاه طنز از همان زمان همکاری با توفیق، سبک خاص خود را آفرید. سبکی که بیشتر قالب خاطرهنویسی داشت و با نثری پخته و بدور از اطالۀ کلام، زوایای پنهان و آشکار زندگی اجتماعی و فرهنگی را به نقد میکشید. خبر برای علاقمندان به طنز بیشک دردناک است. در هر حال زمان میگذرد و ساعت چهار بار مینوازد و نسل تغییر میکند و به تناسب آن ، قالبها و سبکهای جدیدی در طنز آفریده میشود. ولی با این حال، طنز امروز تکیه زده بر آثار نسلی است که در جستوجوی راه برای انتقال پیام در طنز و شیرین کام ساختن مخاطب در رویارویی با تلخیهای روزگار موفق عمل کرد و توانست زبان ارتباط با او را در توفیق و گلآقا بیابد. طنز هر مسیری را برود، شیرینی قلم متخصص تغذیۀ داستان طنز" بیمارستان آموزشی" بی شک خواهد ماند و کام مخاطبانش را با همه تلخیهای روزگار همچنان شیرین خواهد کرد..
(انتشاریافته در روزنامۀ شرق)
نظرات (2)
سلام
وقتي مي گوييم خنده انرژي مي آورد پس مطمئن هستيم كه خنده هيچگاه نمي ميرد و فقط از صورتي به صورت ديگر جا عوض مي كند.
وقتي مي گوييم آدميان نمي ميرند و رخت و جارختي عوض مي كنند پس يقين داريم كه خندان ها و خنده پردازان هم به ديار زيبارويان و خنده سازان سابق پيوسته و اكنون با بزرگان و بزرگواران طنز نوشته ها و منظومات و منثورات و محكومات و مقهورات و مخيلات نانوشته خود را با هم گفتگو مي كنند، آن هم بدون هيچ گونه هزينه اي چون در بهشت ايشان ديگر نه مميزي هست و نه فاكتور خريد كاغذ و حقوق كارمند و هزينه اياب و ذهاب و غيره، منشيان و همنشينان خوش رو و همسايه هاي شادمان هم بر اين ها اضافه كنيد.
در همين ميانه رفتم ويدئو چك جلسات قبلي شان را نگاه كردم ناباورانه ديدم ايشان !!! سفره افسوسي براي ما پهن كرده اند و از سختي هاي كارهاي ما مي نويسند و از مرزها و خطوط سرخ و نارنجي ما مي گويند و بر درگاه دادار هستي دعاي حريت و مروت همي خوانند.
پدرم مي گفت وقتي تو مي خندي انگار من خنديده ام وقتي طنز نويسان بعدي احترام و ياد بزرگان را پاس داشته باشند و آن گاه كه در هر گامي و قلمي شيوه و ذوق پيشگامان هنر خود را سرمشق خود كنند، گوئي كه ايشان شاد و زنده اند.
Posted by ميرناصر بوذري | July 5, 2015 1:21 PM
خدایش رحمت کناد
Posted by بلغوریات | July 10, 2015 6:14 PM