خندوانه با همۀ ضعفها و قوتهایش اتفاق تازهای در طنز تلویزیونی است. هیچ ابایی ندارد که بگوید مضمون اصلی برنامهاش خنده است. گرچه حرکتهایی در تصحیح رفتارهای اجتماعی انجام می دهد(گسترش کتابخوانی،حفظ محیط زیست و منابع آبی و...) و گهگاه در آیتم های طنز و انتقادیاش، به مسائل جامعه میپردازد ولی وجه غالب آن استفاده از خنده نه به عنوان یک وسیله برای نقد و یا اصلاح که برای خود خنده است. این محوریت بخشی به خنده و دعوت به شادی متکی بر دریافتهای روانشناسانه از خنده است، دریافتی که بر مسری بودن خنده تاکید میکند و معتقد است خنده اگر ناگهانی آغاز شودوادامه پیدا کند(در صورتی که همدلانه و بدور از پرخاش و ستیزش باشد)، آرامبخش و شادیآفرین است. اقبال مردم به این برنامه نیز نشان میدهد که جامعۀ عبوس ما تا چه حد نیازمند خندیدن بمثابۀ روش رهاییبخش از فشارروانی گرفتاریهای زندگی روزمره است. خندوانه با شعار:"ما خیلی باحالیم" به صحنه می آید تا به یاری اجرای شاد و پرانرژی مجری بازیگر-کارگردانش بتواند مخاطب رادر این شور همراه سازد، گرچه این "باحال بودن" گاه چندان شدید و غلیظ و تصنعی می شود که مخاطب را ممکن است پس بزند ولی در مجموع اقبال مخاطب نشان از آن دارد که خندوانه برنامۀ موفقی است. تمرین پنج ثانیه ای لبخند زدن جلوی دوربین را آنهم توسط چهره هایی که تا به حال تنها سویۀ جدی آنها را دیدهایم دستکم نگیرید! توجه دادن به خنده، و نیز گفتوگوی طنز با این چهره ها نوعی تمرین رواداری است. هر چند گاهی حس می شود دیالوگ مجری با برخی چهره های سیاسی و یا فرهنگی، در سایۀ عدم تسلط او بر بحثهای نظری طنز و نیز رفتار پرتکلف وبدور از راحتیاش با میهمان، به مونولوگ میهمان تبدیل می شود. شاید در این وقتها بهتر باشد از جناب خان بیشتر کمک گرفت... ظاهراً او در دیالوگ با چهره ها ، کمتر کم می آورد!...
(انتشار یافته در روزنامۀ شرق)