در میان سوغاتیهای بجنورد، دو نوع آبنبات هلدار می شناسیم: یکی شیرین و خوردنی است و دیگری شیرین و خواندنی. اولی ساختۀ حاج فلان قناد است و دومی ساختۀ مهرداد صدقی . "آبنبات هلدار" ساختۀ صدقی، قالب رمان دارد. از زبان "محسن"، پسربچه ای بجنوردی روایت میشود تا در سایۀ شیطنت و بازیگوشی و نیز غرابت رفتارها و تعابیر راوی نوجوان اثر، به بازبینی عناصر آشنای زندگی شهرهای کوچک (که در شبکه ای از روابط فامیلی و همسایگی تنیده شده) دست بزند ودر کلام و موقعیت، طنز بیافریند. نمونههای اینچنینی را در ادبیات معاصرمان دیدهایم، نمونۀ روشن و معروفش، اثر ماندگار"قصه های مجید" و طنز ظریفش است. رخدادها ی "آبنبات هلدار" در سالهای دهۀ 60 می گذرد: سالهایی که جنگ، جیره بندی، انقلاب و حماسه، سایه خود را بر روابط فردی و اجتماعی انداخته و بر آن اثر گذارده است.
"آبنبات هلدار"حول ماجراهای زندگی برادر بزرگتر محسن(راوی اثر) شکل می گیرد و به پیش می رود. رمان با ماجرای ازدواج او آغاز میشود، با رفتنش به جبهه تداوم می یابد و با بازگشتش به پایان میرسد. رویارویی راوی و اطرافیانش در خانه، مدرسه و محله با این ماجراها، رمان را به پیش میبرد تا نشانگر تحول روحی و شخصیتی محسن باشد. در واقع رمان، بیش از آن که طنز دفاع مقدس باشد، طنزی است که در زندگی مردم جنگزده جاری است، با تمام خوب و بدها و کمبودها و حماسهها و قهرمانیهایش. کتاب، خوشخوان، ساده و جذاب است. اگر خواندنش را شروع کردید،نمی توانید براحتی زمینش بگذارید. این است که می توان آن را به علاقمندان کتابهای طنز توصیه کرد یا هدیه داد(کمتر کتاب طنزی است که در طی این سالها منتشر شده باشد و این ویژگی را داشته باشد). تفاوت دیگر"آبنبات هلدار" بر بسیاری از آثار طنز این سالها، ماندگاری آن است. واقعیت این است که آثار طنز امروز، بیشتر، ژورنالیستی است که متناسب با نیاز روز مخاطب و به تناسب رخدادهای روز جامعه و جهان حرکت میکند، در حالی که رمان حاضر، فراتر از نیاز آنی مخاطب را میبیند و به روابط انسانی و اجتماعی فراتر از رخدادهای روز می پردازد.از این رو مشمول مرور زمان نمیشود و با گذر زمان، تازگی خود را از دست نمیدهد و در هر زمانی، خواندنی است.
کتاب، از گویش بجنوردی نیز بهره برده و در تلاش است تا با وارد ساختن عناصری از زندگی مردمان این خطه در فضای روایت و پاورقی ها، مخاطب را با آداب و رسوم، مکانهای عمومی، تفرجگاهها و در مجموع، فرهنگ، و سبک زندگی مردمان آن آشنا کند. از این رو، کتاب، دریچهای به فرهنگ و آداب و رسوم این خطه نیز هست، و از این زاویه نیز کار جدیدی است در عین این که برای مخاطب ناآشنا با فرهنگ و گویش بجنوردی نیز سختخوان نیست و برای او نیز خواندنی و شیرین است.
صدقی در طنز،پیش از این دو شگرد را به کار میبردکه در استفاده از آنها نیز موفق بود: یکی آفرینش فضایی جدید و متفاوت که برقراری دیالوگهای طنزآمیز شخصیتها در آن فضا،غرابتی طنزآلوده به آن می داد و دیگری، بازی شوخ طبعانه با کلمات و سوار کردن مفاهیم جدید برآنها که معمولا در تعامل با آفرینش فضای جدید، طنزی خواندنی و نو را میآفرید. در" آبنبات هلدار"، قالب و فضا، جدید نیست. روایت زندگی معمولی طبقۀ متوسط پایین ساکن یک شهر کوچک است. از این رو بخش مهمی از طنز اثر، وامدارطنز کلامی و واژگانی دقیق، ظریف و حسابشده است که چه در قالب دیالوگهای کمیک و چه در نهادن بار جدید بر واژگان و در حقیقت بازی با واژگان و یابکارگیری تعابیر طنزآمیز متجلی میشود. علاوه بر این، اثر، طنز موقعیت نیز دارد که در کارهای پیشین صدقی،کمتر شاهدش بودیم . مفرح و خواندنیترین بخش های کتاب، در سایه همین طنز موقعیت است که آفریده شده، نامه های جعلی که محسن از طرف برادرش از جبهه به خانواده مینویسد و بر عکس،از طرف خانواده برای برادرش به جبهه میفرستد و پیامدهای آن، خواندنیترین بخشهای کتاب به شمار می آیند. از این رو به نظر میرسد صدقی در نوشتن اثری خواندنی و شیرین با تعابیر طنزآمیز نو و بدیع موفق بوده است. با این حال طنز اثر،کمتر قادر است با نقب زدن به عمق شخصیت های انسانی اثری عمیق در ذهن و روح مخاطب بر جای بگذارد. نویسنده عناصر حس برانگیزی را در اثر آورده تا بتواند به این عمقبخشی برسد: عشق دورۀ نوجوانی راوی، برخورد سمپاتیک خواهر نوجوان راوی با فوتبال و ناصر محمد خانی ،حضوریک فرزند شهید بین دوستان راوی و نمونههایی از این دست بی شک به تلطیف فضا و تعمیق روابط میان آدمهای داستان کمک کرده، ولی نه تا حدی که طنزی عمیق را در اثر جاری سازد. شخصیتها، چند لایه نیستند و روابط آنها هم از چندلایگی برخوردار نیست. سخنان و عملکرد آنها با همه زیر و بم ها و چارچوبشکنیهایش ، بیشتر در چارچوب های عرفی و پذیرفتهشده در رسانههای رسمی روایت میشود، به گونه ای که میتواند در تلویزیون به تصویر درآید بدون این که نیاز به تعدیل یا تصحیح داشته باشد. نگاه به جنگ و مردم جنگ زده و شخصیتهای درگیر آن نیز حتی در واژگان در همین چار چوب است.مثلاً:"متاسفانه تعداد زیادی از حجاج ایرانی را پلیس های عربستان به شهادت رسانده بودند."( ص329)شاید اگر اثر رها تر و آزادتر نوشته می شد و کمتر در قالب قید و بندهای مرسوم اخلاقی و فکری می ماند،اثرگذاری طنزش نیز بیشتر بود. از سوی دیگر به نظر میرسد نویسنده بیش و پیش از آن که به پردازش شخصیتها و روابط آدمها فکر کند، وجوه طنز اثر را در نظر داشته است. این طنز، بیشتر از آن که برخاسته از تضادهای شخصیتی آدمهای روایت باشد و درونی شود، برخاسته از موقعیتهایی است که نویسنده آدمها را در آن قرار داده که تا بدین وسیله مصالح اثر طنز را فراهم سازد. باز بودن زیپ برادر بزرگتر در مراسم خواستگاری از آن جمله است. این موقعیت طنز، در تلفیق با طنز کلامی، ریتمی تند و خواندنی و خوشخوان به اثر می دهد ولی از آنجا که به عمق شخصیت ها نمی رود نمی تواند ذهن مخاطب را درگیر کند. تو گویی شخصیتهای اثر، از پویایی لازم برای برقراری ارتباط عمیق با مخاطبان ناتوانند و در عمل یا حرف، تنها می توانند او را سرگرم سازند و بخندانند. این است که عملکرد آدمها سوای دیالوگ ها یا برداشتهای طنزشان، نمی تواند کشش داستانی لازم را بخصوص در نیمه دوم اثر فراهم کند. مسالۀ دیگر، زبان رمان است. راوی در بسیاری از اوقات و در بازگویی روایت،سنگین و انشایی حرف می زند و از زبان داستانی فاصله میگیرد. این امر به روانی و یکدستی متن آسیب میرساند. مثلا:"به رغم این که هندوانه شکاف برداشته بود،هنوز قابل حمل بود..." یا:"تعداد افراد استقبال کننده خیلی زیاد بود "(ص333)که می شد بنویسد:"خیلی ها آمده بودند استقبال..."و لغاتی مثل:صمیمیت کاذب،به رغم این که،اسم های منتخب و... که بیشتر در متون خبری و گزارشی به کار می آید و به فضای نگارشی اثر داستانی ضربه می زند.
در مجموع می توان گفت "آبنبات هل دار" نشانگر روند رو به رشد قلم نویسندهای است که می تواند با در هم آمیختن عناصری از زبان و موقعیت ، طنزی شیرین و خواندنی بسازد که مخاطب یک نفس دنبالش کند و با شیطنتها و دغدغه های آدمهایش شریک شود. نگاه شوخ صدقی و بازی شوخ طبعانه او با کلام و واژگان،که به ویژگی مهم و منحصربفرد او در طنز تبدیل شده است ،مخاطب را به کشف جدیدی در نشاندن شوخ طبعانۀ مفاهیم جدید بر کلمات می کشاند واو را در لذت کشف دوباره مفاهیم با راوی شریک می کند. من خودم که بعد از مدتها با خواندن یک اثر طنز، با تعجب هر چه تمام تر احساس کردم که دارم می خندم! در دنیای آشفتۀ امروز،آفرینش چنین اثری،کم هنری نیست و از قلم پویا و شوخ صدقی برمی آید!
نظرات (1)
سلام
اين آدرس را ببينيد:
http://www.daftaretanz.com/fa/content/813/default.aspx
متن مصاحبه آقاي زروئي است كه خلاصه مي فرمايند
مخاطب امروز آنچنان که زندگی اش اقتضا می کند دیگر بالزاک و دوما را جذاب نمی یابد و مطالعه داستان های مینی مال و هایکو را جایگزین این کتاب ها کرده است و حتی اگر بی سر و ته هم باشند باز به خاطر اینکه مطالعه شان وقتی از او نمی گیرد نسبت به آن رغبت نشان می دهد و خلاصه اینکه همه چیز را فشرده می طلبد.
من متن آبنبات هل دار را دقيق خواندم ولي متن كامل اين مصاحبه را هم خواندم كه مخاطب را مشتاق خلاصه و كوتاه نويسي مي داند دوست داشتم اگر فرصتي شد و نظري براي بنده داشتيد در وبلاگ تازه تاسيس شده ام لطف كنيد به نام طنز ربع سياسي با آدرس mirnaser.blogfa.com.
خدانگهدار
Posted by Anonymous | September 4, 2013 10:57 AM