بله، خنده مسالهی مهمی است. این روزها، ما، در فضاهای مجازی و حقیقی به هم که میرسیم میخندیم. ما از هر سوژه وسیلهای برای خنده ساخته ایم و با کمک تکنولوژی عصر ارتباطات به گسترش و بسط آن پرداختهایم. شوخی با دنیا و مافیها در جامعهی ما تبدیل به یک فرهنگ شده است. ما به جیبوتی میخندیم، به سبک زندگی مردمانش، جمعیتش، مساحتش، حتی به نامش... خنده با فراموشی نسبت دارد. خیلیها این روزها میخندند تا فراموش کنند و تاب آورند. خنده با انتقام هم نسبت دارد. ما میخندیم و میخندانیم تا از یک عمل ظالمانه انتقام بگیریم و کم نیاوریم. این خنده در جامعهی امروز در سایهی حضور تماموقت رسانههای مجازی، بخش مهمی از لحظات زندگی فردی و اجتماعی ما را پر کرده است. ولی مساله آنجاست که در عنصر فراموشی و انتقام نهفته در خندهی این روزهای ما رنگی از تحقیر و توهین و ستیزش نژادی نیز هست. تو گویی ما یک رخداد سیاسی را بهانهی بسط و گسترش فرهنگ نفرت از یک نژاد ساختهایم، آنهم با ابزار طنز که مردمیترین بخش از ادب و هنر است. اما این پایان ماجرا نیست، طنز شمشیر دولبه است؛ همانقدر که برانگیزاننده و آگاهی بخش است میتواند در فرونشاندن حساسیتهای جامعه مؤثر باشد. چون التیام بخش است ، روحیهی انتقام مردمی را سیراب میکند و میتواند نقش سوپاپ اطمینان را در رخدادهای جامعه ایفا کند! اینروزها گاه از قلمهایی جوک و لطیفه در ارتباط با محل جیبوتی در دنیا میبینیم که در عمل و نظر با تندروی نسبتی دارند و سزاوار است در فضایی جدی به بحث در ارتباط با نتایج برخی تندرویها و تنداندیشیها بپردازند. در این میان طنز اگر به جای بررسی زمینههای پدیداری رخدادهای اخیر به مساحت و نقشهی کشورها بپردازد،عملاً آدرس غلط داده و راه را بر بررسی نقادانه رخدادها (که هدف غایی طنز است) بسته است. اینجاست که طنز در سایهی این تغییر جهت خود را نفی می کند و به ضد خودش تبدیل میشود...
(انتشار یافته در روزنامهی شرق)
نظرات (2)
سلام عرض شد
خواندمت استاد
ما هم به روزیم
Posted by راشدانصاری | January 13, 2016 12:13 PM
سلام پس از عرض پوزش به مناسبت تاخیر و غیبت چند ماه؛ در خصوص مطلبی که آموخاتم فقط می توانم بنویسم.
بله استاد درست می فرمایید آموختم. ممنون سلامت باشید.
Posted by میرناصر بوذری | January 19, 2016 11:38 AM