سروده همیشه تازهای از سید اشرفالدین گیلانی (نسیم شمال) به مناسبت محرم 1325 که تضمینی است از ترکیببند مشهور محتشم کاشانی
باز این چه غلغله است که در کشور جم است/قحطالرجال و فقر و فنا هر سه باهم است
اسباب تیرهبختی ملت فراهم است/باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
عالم در انقلاب، ز جنگ مهاجمین/جانها در اضطراب و اجل خسته از کمین
شد شهرها خراب و دل مرد و زن غمین/باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بر نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
آسایشی برای خلایق پدید نیست/روزی نمیشود که بلایی جدید نیست
ازبهر قفل بسته ایران کلید نیست /گر خوانمش قیامت عظما بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
هر مادری ز داغ پسر گشته دل کباب/گردید گیسوان عروسان به خون خضاب
از شرق تا به غرب روان گشته خون چو آب/گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کاشوب در تمامی ذرات عالم است
ایران شده است با غم و اندوه روبرو/دریای خون شده متلاطم ز چارسو
جز مرگ مطلب دگری نیست آرزو/این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله درهم است
در برٌ و بحر غیر نزاع و جدال نیست/راه گریز سمت جنوب و شمال نیست
جز الفراق زمزمۀ الوصال نیست/در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
زین غصه حوریان به جنان گریه میکنند/جن و ملک بر آدمیان گریه میکنند
ارواح کائنات عیان گریه میکنند/گویا عزای اشرف اولاد آدم است
باز این چه شورش است که در خلق عالم است...