بوی مهر...
^^^^^^^^
بوی روز اول مهر را هنوز بعد از چند دهه،روشن و جاندار ،حس می کنم، آنقدر که باز کردن هیچ پنجره ای در دنیا هیچوقت نتوانسته آن را از ذهنم وجانم پاک کند.بوی اول مهر،برایم یاد آور اینهاست:
بوی مهر – بوی سماور نفتی کنار سفره صبحانه که از روی ایوان خانه،روز پیش آمده جا خوش کرده گوشه اتاق – بوی خنکای نسیم اول صبح که تمام وجودت را می لرزاند – بوی آب سرد حوض که دست و رو شستن با آن تا آخر سال تحصیلی خواب را از چشمانت می رباید – بوی سنگک تازه صبح اول مهر – بوی دلشوره – بوی روپوش نویی که به تنت گریه می کند – بوی لبخند خسته مادر – بوی بدو الان زنگ می خورد – بوی کفش نوی لنگه به لنگه،نشانی از هول و حواس پرتی که تا آخر عمر باهات می آید و هی بزرگ می شود – بوی سکندری – بوی تاپ ، تاپ قلبت که می خواهد هلپی بیافتد توی دهانت – بوی ازدحام – بوی تنهایی – بوی زنگ – بوی گیجی – بوی ترس – بوی اوهوی!مگه کوری؟! – بوی برو کنار هل نده – بوی سنگین کلاس:برآیندی از ترس و اضطراب بچه ها ،ردرآمیخته با بوی رنگ تخته و رنگ در و رنگ دیوار – بوی اضطرابی که از صبح اول مهر سال 1346 تا ابد در جانت رخنه کرده است و رهایت نمی کند – بوی دنیای آدم بزرگها...
نظرات (7)
سلام رویا جان.خوبی؟خوشحالم که دوباره پیدات کردم.گم شده بودم آخه!!!خیلی جالب می نویسی.همیشه.بازم بنویس....میام سراغت تو هم خواستی سری به اتاقم بزن.قربونت بای
Posted by سارا بلداجی | September 30, 2006 12:08 AM
سلام بی بی
خیلی توکوک ملو درام میزنی و داری از طنز در میری بیا آخر عمری مارو تنها نگذار تو باقی مونده نسل دایناسورهای طنز نویسی داری یواش یواش بره میشی عیبه زشته فردا حرف در میارن خوب پوزشون را زدیم و کوسپندشون کردیم
ننویس بوی مهر
بنویس ترافیک بوی دود بنزین نپخته
ساعت کار عوض شده و مردم سر در گم
بانکهای ساعت 9 شده
مدارس خالی از احساس درس خواندن برای چه چیزی
و عمری که داره میسوزه به هیچ
اصلا من به کی بگم که نمیخوام به بهشت زورکی برم و میخوام مثل این کشورهی جهنمی که دنیای خوبی دارن زندگی کنم
بی بی بخدا مردم
اگه یک کلانتری درست حسابی میشناسی بگو برم از دست خودم عارض بشم
دوستت دارم
Posted by فشنگ جنگی | September 30, 2006 9:24 AM
پر دلهره بود ... دلهری ای که آخرش هم نفهمیدم چرا ... و برای چی در من بود؟!(روز اول مدرسه) ... اما خوشحالم که دیگه مدرسه نمی رم!!!
Posted by ارژنگ حاتمی | September 30, 2006 1:46 PM
از نظر من بوي گندي ست هر چه هم بزرگتر مي شوم گند تر و گند تر مي شود
مطلب آخري كه نوشتم را جع به همين «فاجعه ي اول مهر است»
پاينده باشيد
Posted by آرش شعباني | October 1, 2006 12:13 AM
توي مهري كه در مرور شماست
همه افتضاحها زيباست...
Posted by مرتضا | October 1, 2006 10:52 AM
سلام.خوشحالم که با وبتون آشنا شدم.همیشه زدگیتان ÷ر مهر و صفا باد
Posted by سفرنا مه دوردنیا | October 1, 2006 12:41 PM
سلام !
به به منم كه تو اين پست بودم !(نسيم صبح)
ميگم حالا من نديدم يا شما ننوشته بودي بوي كتاب نو مداد تازه تراشيده شده كه هر بار از دور به مشام ميرسه آدمو حالي به حالي مي كنه؟!
Posted by رويا | October 2, 2006 1:31 PM